در خبرها آمده بود که بعضی مدیران بانکی به خودشان وامهای کلان با سود یک درصد و با باز پرداخت ۳۶۰ ماهه، یعنی سی ساله اعطا نموده اند. به سراغ یکی از این مدیران بانکی رفتیم:
چرا شما وامهای این چنینی به خودتان اختصاص میدهید؟
معلوم است هر کسی هر جایی هست، از امکانات و مزایای آنجا استفاده میکند. مثلا کسی که در کارخانه تولید آب معدنی کار میکند، هر قدر دوست داشته باشد آب میخورد. کسی هم کار به کارش ندارد که چرا این قدر آب میخوری. پس با همین استدلال نباید به وامهایی که مدیران بانکها از بانک خودشان میگیرند، گیر داد.
آخر ما زوجهای جوان زیادی داریم که برای گرفتن وام میآیند و مدتها در نوبت وام میمانند. اگر میشود این قدر راحت وام داد، پس چرا جلو پای آنها برای وام این قدر سنگ اندازی میشود؟
ببینید بیشتر اینهایی که میآیند وام بگیرند، شب عروسی خودشان دویست، سیصد تا مهمان داشته اند، ما را هم دعوت نکرده اند. ما هم میتوانیم بگوییم بروند از همانها وام بگیرند که شام خورده اند، ولی این کار را نمیکنیم. فقط میگوییم برای دریافت وام صبر کنند. چه عیبی دارد که وام ازدواج یک نفر آن قدر دیر شود که همراه با وام فرزندآوری پرداخت شود. یک وام بهتر است یا دو تا وام؟
سؤال دیگر این است که چطور وامهای خیلی کم بهره گرفته اید، مثلا بعضی مدیران وام با سود ناچیزِ یک درصد دریافت کرده اند.
یک درصد اصلا هم مبلغ کمی نیست. مثلا من دو میلیارد تومان به خودم وام دادم که یک درصدش یعنی بیست میلیون تومان. بیست میلیون تومان پول کمی است؟! اگر فکر میکنی ناچیز است که همین الان بیست میلیون تومان به من دستی بده.
به هر صورت مردم انتظار دارند که بانکها کمک بیشتری به رفاه آنها بکنند.
الان هم بانکها در افزایش رفاه مؤثرند. همین آب سردکن توی بانک را ببینید، لیوان یک بار مصرف هم کنارش هست. تا حالا شده ما به مشتری بانک بگوییم آب نخور. یا همین باد سرد توی بانک. این هم خودش یک جور کمک به رفاه مردم است.
بعضیها هم معتقدند برخی مدیران بانکی شایسته این کار نیستند، چون وامهای کلان و بدون وثیقه زیادی به بعضیها داده اند و باعث شده اند تعداد زیادی ابربدهکار بانکی در کشور داشته باشیم و منابع مالی بانکها حیف و میل شود. میگویند برخی مدیران بانک ها، آن طور که باید از سرمایه و منابع بانک مراقبت نمیکنند.
اتفاقا من خودم خیلی مواظب بانک هستم که سرمایه هایش از بین نرود. ببنید همه این خودکارها را با اینکه خیلی کم رنگ شده اند با نخ بسته ایم.
در پایان اگر سخن دیگری هم دارید میشنویم.
خلاصه کلام اینکه نگران این وامهای کلان که خودمان برمی داریم و به خودمان میدهیم نباشید. فکرش را بکنید اگر خدای ناکرده یک مدیر بانکی پیدا شود که بخواهد اختلاس کند، با خودش فکر میکند که به جای اینکه فلان مبلغ را اختلاس کند، میتواند بیاید همان را وام بگیرد. این وامهای کلان به مدیر بانک موجب میشود تا اگر مدیر بانکی خواست اختلاس کند با خودش فکر کند و بگوید ولش کن، اختلاس نمیکنم وام میگیرم.
ممنون که وقتتونو به ما اختصاص دادید.
خواهش میکنم. اگر خواستید این کش پول را هم به شما اختصاص میدهم.